زندگینامه استاد مرتضی حنانه

در یازدهم اسفند ماه سال ۱۳۰۱ خورشیدی در شهر تهران متولد شده و از همان كودكی علاقه ی زیادی نسبت به موسیقی نشان داد. وی از كودكی هر چیزی كه تولید صدا می كرد به كار می گرفت و ابزارهایی می ساخت كه از خود تولید صداهایی مختلف و گوناگون كنند. وی دراین باره گفته است:« شاید در آن زمان توانایی من در این حد كه آلات ساده و مبتدی موسیقی را بسازم نبوده. ولی به هر حال چیزهایی می ساختم كه صداهایی همانند: صدای باد، زوزه، صدای حیوانات و صدای عجیب و غریب تولید كنند».
علاقه ی وی تا به حدی بود كه معلم چهارم دبستانش «فلوتی» به او هدیه داد و راهنمایی هایی برای آموختن نیز به او ارائه كرد.
پس از پایان دوره ی دبستان در هنرستان موسیقی مشغول به تحصیل شد. دیری نگذشت كه نام حنانه در سطح هنرستان پیچید، در همین مقطع ِ زمانی حنانه «هورن» را به عنوان ساز تخصصی خویش انتخاب كرد.«غلامحسین مین باشیان» كه ریاست هنرستان را بر عهده داشت در سال ۱۳۱۷ شمسی موفق به آوردن گروهی ده نفره برای تدریس در هنرستان از شهر پراگ به ایران شد، كه عبارت بودند:
رودلف اوربانتس كه شیفته ی استعداد و علاقه ی حنانه شده بود، او را به آرزوی خود رساند و توانست «كُریست» اول اركستر سمفونیك هنرستان عالی تهران شود.
او همچنان به دنبال كسی بود تا اصول موسیقی غرب را به او بیاموزد و درهمین حین با «پرویز محمود» آشنا شد كه در بلژیك تحصیل كرده بود و بعدها اركستر سمفونیك تهران را بنیان نهاد. استاد محمود، بی دریغ معلوماتش را در اختیار حنانه گذاشت.
پس از مدتی «وزیری» ریاست هنرستان را بر عهده گرفت و پایه ی آموزش هنرستان را بر مبنای موسیقی سنتی ایران قرار داد. وی گروه ده نفری پراگی را اخراج كرد. هنرجویانی از جمله حنانه نسبت به این عمل اعتراض كردند ولی نتیجه ای نداشت و روند آموزش وزیری در هنرستان آغاز شد.حنانه در سال ۱۳۲۱ خورشیدی؛ دیپلم خود را از هنرستان گرفت. «روبیك گریگوریان» نخستین كسی بود كه ترانه های محلی را جمع آوری كرده و پس از رفتن پرویز محمود به آمریكا در سال ۱۳۲۹ خورشیدی؛ به سمت رهبری اركستر سمفونیك و ریاست هنرستان رسید، در سال ۱۳۳۱ خورشیدی؛ او نیز به امریكا عازم شد و مرتضی حنانه رهبری اركستر سمفونی را بر عهده گرفت. او در شرایطی اركستر سمفونی را اداره می كرد كه دارای سه امتیاز بزرگ بود:«دیپلم هنرستان موسیقی» ، «تعلیمات پرویز محمود» و «ذوق استعدادی زیادی كه همه به آن معترف بودند». ولی او همچنان تشنه بود، تشنه ی یادگیری بیشتر موسیقی. در سال ۱۳۳۲ خورشیدی كه جشن هزاره ی بوعلی سینا برگزار شد، حنانه توانست آثار خود را در حضور شرق شناسانی كه برای شركت در جشن دعوت شده بودند با هم سرایی و اركستر سمفونیك اجرا نماید و این اجرا چنان مورد توجه حضار قرار گرفت كه «چرولی» سفیر وقت ایتالیا، بورس هنری آن كشور را در اختیار وی قرار داد و حنانه برای تكمیل تحصیلات و مطالعات خود به كنسرواتور واتیكان عزیمت نمود. این همان كنسرواتور قدیمی بود كه باخ در آن ارگ می زد. به طور كلی مرتضی حنانه در محل موسیقی مذهبی و مقدس ایتالیا به تحصیل پرداخت. او در سال ۱۳۴۲ خورشیدی به ایران بازگشت و گفت: «هنگامی كه از ایتالیا به ایران آمدم، زیاد فكر كردم. حال زمانی بود كه آن دانشی كه آرزویش را داشتم به دست آورده بودم و فقط مانده بود تصمیم بگیرم با آن دانش چه كار كنم و چه نوع موسیقی ای ارائه دهم.اول گفتم «دوده كافونیك» كار كنم. ولی این چه معنایی داشت؟ با خودم گفتم اگر خیلی خوب بنویسم، تازه بهتر از «شوتنبرگ» كه نمی توانم بنویسم، او صاحب مكتب به شمار می رود، و مكتبش یكی از بزرگترین های آلمان است كه همه جهان آن را پذیرفته اند. ولی اگر كار من را یك ایرانی گوش كند چه خواهد گفت؟ می گوید این كار اگر هم خیلی با ارزش باشد، باز هم ربطی به ایران ندارد و چیزی به فرهنگ غرب افزوده است. در حالی كه ما می خواهیم آهنگسازان ایرانی با آثاری كه ارزش دارند به فرهنگ كشورشان چیزی بیفزایند.»موسیقی حنانه را بطور كلی می توان «موسیقی اصیل سنفونیك» نامید. حنانه نسبت به موسیقی سنتی بی اعتنا بود و هرگز در اركستر از سازهای اصیل استفاده نكرد.وی پس از انقلاب اوقات خود را بیش از پیش به پژوهش درباره ی موسیقی قدیم ایران اختصاص داد و در زمینه ی موسیقی فیلم كه خود از پایه گذاران آن در ایران بود، فعالیت خود را ادامه داد.
حنانه مدعی بود كه برای هماهنگی موسیقی ایرانی به اصول هارمونی كه در غرب معمول است، معتقد نیست و بیشتر از تلفیق ملودی ها، فوگ و كنتروان كه در هر یك از مقام های ایرانی كاری است بس دشوار، اما چه می توان كرد؟ آنچه كه می تواند حاوی ابتكار، اصالت، اندیشه و احساس هنرمند ایرانی باشد، درست همان چیزی است كه بین مكتب موسیقی فرانسه، مكتب موسیقی روس، آلمان، ایتالیا، و اسپانیا تفاوت ایجاد می كند. پولیفونی، تكنیك و پدیده ای است كه در اندیشه ی موسیقی دان هر قومی ممكن است نضج گیرد. مگر ما از تمدن و به ویژه موسیقی قدیم خودمان چه می دانستیم و می دانیم؟ آنچه كه جزو مكشوفات است و در آثار خطی از استادان پیشین به جای مانده است همگی دلیل بر آگاهی و دانش آنان به پدیده های اكوستیكی و چند صدایی است. از اینها گذشته هم اكنون در موسیقی فولكوریك و محل نژادهای گوناگون این سرزمین، خصوصاً گرگان و خراسان، پولیفونی در ابعاد بسیار كوچكتری به گوش می رسد، ولی با این ویژگی كه هرگز گوش شنوندگان از آن غربت احساس نمی كند. به نظر من اگر گرایشی به همبستگی اصوات، به صورت پولیفونی داشته باشیم راهی غلط و تقلیدی را انتخاب ننموده ایم؛ زیرا پولیفونی نمی تواند منحصراً در خدمت موسیقی دانان غرب باشد. به این دلیل كه پولیفونی «سنت» به شمار نمی آید و جزو آداب و رسوم قومی ملتی هم نمی تواند باشد بلكه هنری است در خور تشخیص و لذت گوشها. بنابراین پولیفونی می تواند راهی باشد كه پیش پای هر موسیقی دان اندیشمند و نوآوری باز است.... تلفیق اصوات گوناگون یك مقام با یكدیگر با حفظ كیفیت موسیقی ایرانی در جهت افقی و عمودی، و این چیزی است كاملاً ابتكاری كه باید بر پایه ی دلیل و برهان زیبایی واقعی استوار باشد.»او برای بسیاری از فیلم ها موسیقی متن كار كرده است ولی هرگز موسیقی متن برای او حرفه جدی نبود، و از روی نیاز مادی دست به این كار می زد، ولی كارهای بسیار خوبی ارائه میكرد چون او با ساختار و ماهیت سینما آشنا بود. مرتضی حنانه در ۲۴ مهر ماه ۱۳۶۷ خورشیدی؛ در ساعت ۱۱:۴۵ شب در اثر سكته ی قلبی در گذشت.
منبع:www.shafighi.com